DUA O TAVIZ دعا و تعویذ

دعا ,حرز ,تعویذ, حصار ,علوم غریبه, مرجع کتابهای علوم غریبه ودعانویسی

DUA O TAVIZ دعا و تعویذ

دعا ,حرز ,تعویذ, حصار ,علوم غریبه, مرجع کتابهای علوم غریبه ودعانویسی

ب: تعیین ستاره افراد

محاسبه کوکب فرد:

یکی دیگر از موارد کاربرد حروف ابجد در شخصیت شناسی محاسبه کوکب فرد است.کوکب یا ستاره فرد مبین برخی از جنبه های شخصیتی و رفتاری افراد است. بر اساس اسطوره ها و عقاید کهن، هر یک از ستاره ها تاثیر خاصی برافراد و رفتار آنان دارد.به عنوان مثال در اسطوره های یونان باستان  زهره(ونوس)  الهه عشق بوده است. یا مریخ خدای جنگاوری .برای محاسبه ستاره یا کوکب  فرد اسم فرد و مادرش رابر اساس ابجد محاسبه کرده تقسیم بر 7 می کنیم .باقیمانده کوکب  فرد است.

1.    قمر یا ماه..…..………… ملک(موکل) قمر -------- اسمائیل(اسماعیل(.

2.    مریخ یا بهرام .....................ملک مریخ ---------------- کاکائیل.

3.    عطارد……..……… ملک عطارد -------- شیخائیل.

4.    مشتری……….……ملک مشتری ------- سمحائیل(یمحائیل(

5.    زهره یا ناهید ……………… ملک زهره -------------- سیدیائیل

6.    زحل یا کیوان.……………… ملک زحل ---------------- قریبائیل

7.    شمس یا آفتاب یا خورشید(باقیمانده صفر)......................ملک شمس -------- صاصائیل

حال چگونگی محاسبات را با یک مثال توضیح میدهم : 
جمع عدد هوشنگ به ابجد کبیر میشود361= ۰+۵۰+300+6+5 و جمع عد د ژاله که مادر وی است میشود 36=5+30+۱+۰ مجموع نام ونام مادر می شود 397=361+36. چون هفت ستاره داریم تقسیم بر 7 می کنیم و باقیمانده تقسیم، ستاره آقای هوشنگ می شود. باقیمانده تقسیم 397 بر 7 نتیجه 5 می شود . لذا ستاره او زهره می باشد.

 

تقسیم حروف به کواکب سبعه:

- ا ج ه ب(حروف زحل)

 - و ز ر د(مشتری)

 - ی ک ش خ(مریخ)

 - ل س ث ظ(شمس)

 - م ف ذ غ(زهره)

 - ن ت ص ض(عطارد)

- ع ح ط ق(قمر)

لقب هفت ستاره:

زحل: رئیس فلک است....فلک هفتم واقلیم نخستین

مریخ:حدّ الدّور  است.....فلک پنجم واقلیم سوم

زهره:مطرب است....فلک سوم واقلیم پنجم

عطارد:کاتب است. ...فلک دوم واقلیم ششم

مشتری:قاضی است....فلک ششم واقلیم دوم

شمس:نیّر اعظم است....فلک چهارم واقلیم چهارم

قمر:جاسوس فلک است....فلک اول واقلیم هفتم

از: سرالمستتر

 

طبع های ستارگان چگونه اند؟

زحل: سرد و خشک به افراط. نحس بزرگ.

مشتری: گرم و تر به اعتدال. سعد بزرگ. مشتری برابر زحل است بر گشادن بندهای او و گره او از منحست.

مریخ: گرم و خشک به افراط. نحس کوچک.

آفتاب: گرم وخشک به به غایت. . گرمی بیشتر. هم سعد و هم نحس.

زهره: سرد و تر به اعتدال. تری بیشتر.سعد کوچک. زهره برابر مریخ است بر گشادن بندهای او و گره او از منحست.

عطارد: سرد و خشک به به غایت. خشکی بیشتر.با سعد، سعد است و با نحس، نحس.

قمر:سرد نه به غایت و تر.گاه تری غالب است و گاه نه. چرا که حال قمر در یک ماه متغیر است. در هفته اول ماه بر طبع بهار است گرم وتر. در هفته دوم برطبع تابستان گرم و خشک. در هفته سوم بر طبع پائیز سردو خشک و در هفته چارم بر طبع زمستان سرد وتر. . قمر به ذات خویش سعد است اما نهادش متغیر است.

سعد: بدان که فعل سعود داد است و صلاح و سلامت و پاکیزگی و نیک خوئی وشادی و راحت و خوبی و فضل ها. اگر قوی باشند با یکدیگر دوستی دارند و اگر ضعیف باشند یکدیگر را یاری دهند.

نحس: فعل نحوس زیان است و ستم و فساد و پلیدی و حریصی و درشتی و اندوه و کافر نعمتی و بی شرمی و زشتی و گمان و همه بدیها. اگر قوی باشند با یکدیگر همی چخند(درگیر باشند) و اگر ضعیف باشند یکدیگر را یله(رها) کنندو در به بددلی مشغول شوند.

از دید هندوان، زحل و مریخ و آفتاب و راس نحس اند همیشه و مشتری و زهره سعدند همیشه. عطارد با سعد، سعد است و با نحس، نحس. وقمرچون نور او همی افزاید سعد است و چون همی کاهد نحس.

نر و ماده ازایشان کدام است؟

سه کوکب علوی( زحل، مشتری، مریخ) و آفتاب نر هستند. زهره و قمر ماده اند. و عطارد نر با نران و ماده با مادگان.

روزی وشبی ازایشان کدام است؟

 زحل، مشتری و آفتاب روزی  هستند. و قوت ایشان در روز است.

مریخ، زهره و قمر شبی اند. و عطارد. هم روزی است و هم شبی.

هر کوکبی مانند خویش را یاری دهد واز او یاری خواهد، روزی از روزی و شبی از شبی.

شمس خداوند نوبت روز است و قمر خداوند نوبت شب.

 

دلالت ستارگان  بر خوها و روش ها

زحل (کیوان)-ترسنده، نکوهنده، با اندیشه، بددل، بخیل، به کینه وری بامکر، خویشتن واهم کشیده، بزرگ منش، با وسوسه، راستگوی، راست دوستی، آهسته، مجرب، ژرف نگر، رازدار، کس نداند به دل چه دارد و نخواهدآگهی خلق بر فعل خویش، نخواهد که کسیرا نیکی بود، خشم نگیرد و چون گیرد خویشتن را نگه نتواند داشتن، خویشتن نگر، ستیهنده، بدفعل بر خویشتن، و چون بر مخالفت ها دلالت کند چون هم برتری و هم بر خشکی هم بر خرد دلیل است و هم بر جاهلی و لیکن جاهلیش را کسی نداند.

مشتری-نیکخو، الهام داده با خرد، بردبار، بزرگ همت، پارسا، پرهیزگار، داد ده، راستگوی، دانا، سخی، آزاددل، راست دوستی، فخر کننده، دوستدار ریاست، وفادار، با امانت، ریاست گزار، بدی را دشمن دار، بر شهرها و عمارت کردن و بناهای فاخر برآوردن حریص، متحمل، پرهیزکار

مریخ-آشفتگی رای ، جاهلی، متهوری،بدی، سبکی، ناپاکی، دلیری، لجوجی، سفاهت کننده، امانت مردمان خورنده، بریک حال ناایستادن، بدزفانی، نا اندیشیدن، جفاکردن، بی شرمی، بی پرهیزی، زودخشمی وزودپشیمانی، فریفتن، امانت مردمان سبک داشتن، نشاط و مزاح، تیزی، قوت، دوستی پیدا کردن، خوشروئی

آفتاب (شمس)-خرد، معرفت، بزرگواری، کبر، پاکیزگی، حرص بر شهرت و معروف شدن و قوه و غلبه پیدا کردن، نیکنامی جستن، آمیختن با مردمان دوست داشتن، تیزی، زودخشمی، زود پشیمان شدن از خشم، آرامیدن، بردباری

زهره (ناهید)-نیک خویی، خوش منشی، گشاده رویی، طیبت و عشق، شهوت ورزیدن، آرزویها، دوست داشتن سرود و لهو وبازی، سخاوت، آزاد مردی، دل بر هر کس نهادن و شادی نمودن، دلبستگی بر دوستان، پاکیزگی و عجب، متکبری، شادی، تجمل، وداد و خدایی، دین نگاه داشتن، قوت تن، ضعیفی دل، فرزند دوستی، مردو دوست داشتن

عطارد (تیر)-تیزفهمی، فطانت، حلیمی، آهستگی، رحمت، صبر، گشاده رویی، طاعت داشتن، لطیفی، دوربینی، متلونی، ژرف اندرآمدن به کارها، حریصی برلذت ها، رازداری، راز مردمان جستن، رغبت به ریاست ونام وستایش، سخاوت، حق دوستان نگاه داشتن، بدین و طاعت دست زدن، بامکر و فریب و بددلی،بسیار دانی، ترسندگی، آشفتگی و فکرت

قمر (ماه)-سلیم دلی، با مردمان ساختن به طبع ایشان، خوش منش، فراموش کار، بسیار سخن، بددل، آشکارگر راز دوست، وصفتش خوبی و نیکوی و ستودن، گشاده کار با مردمان و عزیز بر ایشان، شادمانه، همت او بیشتر به زنان و حریص بر ایشان، دوستی پیدا کردن، بسیار اندیشه، با خویشتن حدیث کردن نه قوی، خرد

دلالت ستارگان بر پیشه ها

زحل-بناها و بقعات وکشاورزی و آباد کردن زمین و چشمه و آب و تقسیمش. و کرا های تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراثها و گور کندن و فروختن چیزها(مصنوعات)از آهن و سرب واستخوان و موی و نخاسی بندگان سیاه. و از علم ها آنچه به بدی رساند و از عمل آنچه شر بود و قهر و غضب کردن و بستن و بندکردن و شکنجه.

مشتری-علم های پاک و ولایت های خوب و عبادت و نیکویی کردن و خواب گزاردن و زرگری و فروختن زرو سیم شکسته و لباس سفید ومیوه و انگورو نیشکر.

مریخ-ولایت شرط و فروختن سلاح و کردنش. آهنگری و ستوربانی و شبانی و گوسفند کشتن و سلاخی و بیطاری و جراحت ها و ختنه کردن کودکان و دارو کردن و سگ داری و یوز داری و فروختن هر ددو خوک و گرگ و مس و داس و فقاع و آبگینه و صندوق و کاسه های چوبین. و دزدی و مکابره و نقب زدن و راه زدن و حرام حلال داشتن و نبش قبر وبرهنه کردن مردگان و زندان بانی و عذاب و کشتن.

آفتاب-داد و ستد و دیبا فروختن.

زهره-کارهای پاکیزی و شگفت و دوستی بازارها و تجارت در آن . و پیمودن به ترازو  و ارش و پیمانه. و صورتها و زرگری ودرزی و عطاری و فروختن مروارید. پیرایه زر وسیم و ماهی و جامه سپید و سبز و کردن تاج ها و افسرها و اوستادی به سرود و لحن ها و طنبور و بربط زدن و لعب ها و قمار.

عطارد-بازرگانی ها و انبازی و قسمت ها و مساحت ها و شمار و نجوم و هرچیزی که بدو پیشی دانند. هندسه چیزها و علوم آسمانی و زمینی و فلسفه و مناظره و شعر و بلاغت و قلمکاری و دستکاری و چرب دستی و حریصی به تمامی اندر هر کاری. فروختن بردگان و پوست و کراس و هرچه نگار کرده است از درم و دینار و پشیز.

قمر-گشتن اندر کار خبر ها و رسولیها و وکیلی و شمارها و دین و فقه و علوم علوی. و جهد کردن و استادی در هر چیزی و طب و هندسه. و تقدیر کردن آب و زمین و ستردن موی و فرختن طعام و انگشتری سیم و کنیزکان دوشیزه. ونیز دلیل است بر جادوان و گریختگان.

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

دلالت ستارگان  بر گروهان مردمان و پیشه وران

زحل-خداوندان ضیاع و قهرمانان و عابدان و خویشتن به عذاب داران و بردگان به رنج و سفلگان و گرانان و گدایان و خصیان و دزدان ومردگان و مرده کشان و آنکه اورا به نیکی یاد نکنند و جادوان و دیوان و غولان.

مشتری-ملکان و وزیران و بزرگان و قاضیان و دانشمندان و زاهدان و بازرگانان و توانگران و آنکه از وی شکر کنند و اورا بستایند.

مریخ-سرهنگان و سپاهیان و سواران و جنگاوران و عاصیان و از جماعت بیرون شدگان.

آفتاب-ملکان و بزرگان و رئیسان و سرهنگان و خداوندان تدبیرهای بزرگ و قاضیان و حکیمان و جماعت های مردمان.

زهره-شریفان و توانگران و زنان ملوک و روسپیان و روسپی بارگان و روسپی زادگان.

عطارد-بازرگانان و دبیران و صاحبدیوانان و صاحبخراجان و بندگان و کشتی گیران.

قمر-ملکان و شریفان و کدبانویان و توانگران یاد کرده به شهرها و آبستنان.

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 دلالت ستارگان بر احوال ها و کردار ها

زحل-غریبی دور و دراز و درویشی سخت و توانگری با بخیلی هم بر خویشتن و هم بر کسان. عسری و بستگی ککار و شدت ها و متحیری و تنهایی جستن و مردمان را بنده کردن  به ستم و بر چیزها. و اندوههای کهن و غش و حیلت به کار داشتن و گریستن و یتیمی و نوحه کردن( با یتیمان توجه کردن)

مشتری-یاری دادن مردمان و میان ایشان صلح وصلاح جستن و صدقه به ایشان پراکندن و شادی پیدا کردن بر هر که نزدیک اوست. دین سخت داشتن و امر معروف کردن وز منکر دست باز داشتن و راستی خواب وبسیاری نکاح و خنده ومزاح و زفان فصیح و حریص بر مال و مستغل و حلیمی و گاه گاه از پس گرانی سبکباری کردن و خویشتن به خطر افکندن.

مریخ-غریبی وسفرهاو خصومت وجنگ و گریختن و کارهای بد و نیکی کمتر و تباه کردن چیزهای نیک و دروغ و غمازی و سوگند دروغ و آرزومندی به نکاح فاحش زشت و حریصی بر زنا و کشتن وغضب و فتنه توختن وحیلت کردن. به حاضر جوابی و آرزومندی و فتنه انگیختن و گریختگان و هرچه ناگاه آید و بد همسایگی و تنهایی گزیدن و کینه وری و حیلت

آفتاب-حریصی بر بازخدائی و ریاست به دست کردن و رغبت به گرد کردن خواسته و سخن گویی و از آن جهان تیمار داشتن و قدرت جستن بر بدان و عاصیان. بدی کند و نیکی کند. برآرد و فرود آرد. قهر کند آن را که نزدیک اوست تا او را به بدبختی آرد و به زندان افکند و بدی بدان کند. و نیک بخت کند آن را که از او دور بود. واگر آفتاب به شرف خویش باشد دلیل آن ملکان بود که هستند و اگر به هبوطش باشد بر آنکه ملک او بشده است.

زهره-کاهلی وخنده و فسوس کردن وپای کوفتن و می و انگبین دوست داشتن و آرزو کردنش. و شطرنج و نرد باختن. و بسیار سوگند خوردن. و دروغ بی فسادی. و شادی بر هر چیزی. مردان جستن وخویشتن ماده کردن. بسیار جماع گوناگون پیش وپس. سودن. شیرینی سخن. زینت و عطر و پیرایه زر وسیم و لباس نیکو دوست داشتن.

عطارد-آموختن ادب ها ودانش های ایزدی. وحی. منطق. شیرین سخن گفتن. زبان آور. فصیح. زود جواب. خوش آواز. یاد دارنده اخبار. سخت و ناخوش اندر خشم. تباه کننده خواسته با بسیار اندوه و مصیبت از دشمنان وترسان از ایشان. سبک خدمت و سبک کار. حریص بر بسیار گرد آوردن و خریدن غلام و کنیز. انگشت نمای به هر کاری. سعایت. دزدی. دروغ و تزویر کردن نامه ها و کتاب ها.

قمر-دروغ و نمامی. عنایت داشتن به صلاح تن و سعادت اندر معیشت. فراخی اندر طعام خوردن و دادن. اندکی نکاح و بسیار زناشوئی کردن. وز سبکی بدان جایگاه که هر کاری را شاید. خوش منشی.

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

دوستی و دشمنی ستارگان

دوستی و دشمنی ستارگان چگونه است؟

منجمان اندراین باب اختلاف بسیار دارند. برخی به طبع و اثر ستاره اهمیت دهند. عده ای آتشی را دشمن آبی می دانند و هوائی را دشمن خاکی. وعده ای نیز دوستی و دشمنی را از نهاد خانه ها و شرف هایشان بر گیرند. اگر نگرستن ایشان از دشمنانگی بود خداوند ایشان هم دشمن بوند. هر ستاره ای که خانه او دوازدهم خانه دیگر است دشمن اوست.  البته منجمان سرزمین های ما دوستی و دشمنی ستارگان کمتر به کار می برند. لیکن هندوان به این مساله اهمیت زیادی می دهند. به نظر من هم تعیین ستاره دو نفر و توجه به دوستی و دشمنی ستاره آندو بسیار مهم است. زیرا همانطور که برج مبین ذات فرد است، ستاره هم مبین شخصیت فرد می باشد.

 

دوستی و دشمنی ستارگان از نظر ابوالقاسم فلسفی

ستاره

خلاف با کی؟

زیان که را؟

یاری که را؟

یاری خواستن از کی؟

زحل

آفتاب و قمر

مشتری

مریخ

زهره

مشتری

مریخ و عطارد

عطارد

زهره

قمر

مریخ

مشتری و زهره

قمر

شمس

زحل

آفتاب

زحل

زهره

 

مریخ

زهره

مریخ و عطارد

 

زحل

مشتری

عطارد

مشتری و زهره

زهره

اعتمادبرحیلت خویش کند

یاری نخواهد و ندهد

قمر

زحل

مریخ

مشتری

زهره

 

دوستی و دشمنی ستارگان از نظر هندیان

ستاره

دوستان ایشان

دشمنانشان

میانجیان

زحل

زهره و عطارد

مریخ و شمس و قمر

مشتری

مشتری

مریخ و شمس و قمر

زهره و عطارد

زحل

مریخ

مشتری وشمس وقمر

عطارد

زحل و زهره

آفتاب

مشتری و مریخ و قمر

زحل و زهره

عطارد

زهره

زحل و عطارد

شمس وقمر

مشتری و مریخ

عطارد

شمس و زهره

قمر

زحل و مشتری و مریخ

قمر

شمس و عطارد

هیچ ستاره او را دشمن   نیست

زحل و مشتری و مریخ و   زهره

 

 

 

دلالت ستارگان برصورت ها و چهره ها

ستاره-سال های عمر-نسب ها و سبب ها-چهره و صورت

زحل-پیری-پدران و نیاکان و برادران مهتر و بندگان-زشت دیدار و دراز خشکانج؟ و ترشروی و بزرگ سر و پیوسته ابرو و خرد چشم و فراخ دهان وسطبر لب و زیر نگر و بسیار موی و سیاه موی و لونش به سیاهی گراید و کوتاه گردن وسطبر کف . کوتاه انگشت. پیچیده ساق. بزرگ پایشنه . فراخ گام.

مشتری-کهولت-فرزندان و فرزند فرزندان-خوب تن . گرد روی. سطبر بینی. بیرون خزیده رخ. بزرگ چشم واندر آن میگونگی . سبک روح پهنا ریش. جعد موی گرایش به سرخی.

مریخ-جوانی-برادران میانه-دراز بالا. بزرگ سر. خرد چشمو گوش و پیشانی.تیز نگر.گربه چشم.خوب بینی.لب کم گوشت. موی کشیده اندکی گرایش به سرخی.دراز انگشت.فراخ گام.

آفتاب-میانه عمر-پدران وبرادران میانه ومولایان-بزرگ سر. گوشتاور. سپید که به زردی زند.کشیده موی. اندر سپیدی چشمش زردی. آوازش گرفته. شکمش فراخ . با غبغبه.

زهره-برنائی و رسیدن-زنان و مادران و خواهران خرد و مادر فرزندان و فرزند خنثی-خوب چهره. گرد روی. سرخ و سپید. گوشتناک.بسیار غبغبه. سطبر رخ. خوب چشم.سیاهیشان بیشتر از سپیدی. خرد دندان. نمکین. گردن نه سخت دراز. میانه بالا. کوتاه انگشت. سطبر دوساق.

عطارد-کودکی-برادران کهین-خوب قامت. گندم گون. به سبزی همی زند. نمکین.تنگ پیشانی.سطبر گوش.خوب بینی. پیوسته ابرو. فراخ دهان. خرد دندان. سبک ریش.باریک موی و کشیده. خوب نگرش. دراز پایشنه.

قمر-طفلی و آخر پیری-مادران و خالگان  و خواهران بزرگ-خوب و سپید. لونش صافی و روشن. تندرست. گرد روی. تمام ریش. پیوسته ابرو. دندان ها جدا گانه. اندر سرش کژی. راست گیسو. خوب موی.

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

 

دلالت ستارگان  بر علت ها و بیماری ها

زحل-بیماری و بلا و مسکنت و مرگ و علت ها اندر جایهای پوشیده و نقرس اندر دست و پا

مشتری--

مریخ-بیماری های مزمن و تب و هلاک شدن آبستن بر زادن و هلاک شدن بچه به افتادن و بریدن زهدان

آفتاب-گرمی

زهره--

عطارد--

قمر-بیماری بسیار و مختلف

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

دلالت ستارگان بر گدازنده و گوهر

زحل-سرب

مشتری-ارزیر و قلع و روی و برنج والماس و هرپیرایه که مردان را بود.

مریخ-آهن و مس

آفتاب-انواع یاقوت و بیجاده و سنگ های قیمتی و کمرهای باحیلت.

زهره-مروارید و زبرجد و جزع و پیرایه زنان به گوهر گرفته و فرش ها و جامهای زروسیم و مس وارزیر و آهنی.

عطارد-فیروزه و برنج و آنچ بروی کتابت کنند . یا شمار کرده چون دینار و درم و پشیز ومرجان و بسد.

قمر-مروارید و بلور و مهره های سیم و زر و درم و دست افرنج ها و انگشتریها و جامه ها

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

طبع و... ستارگان:

 

ستاره-طبع-سعدونحس-نروماده-روزوشب-روزهفته-اقلیم-حالها

زحل-سردوخشک-نحس بزرگ-نر-روز-شنبه-اول-خواب

مشتری-گرم وتر-سعد بزرگ-نر-روز-پنجشنبه-دوم-پوشش

مریخ-نحس خرد-نحس خرد-نر-شب -سه شنبه-سوم-کردار

آفتاب-گرم وخشک-نزدیک نحس، ازدور سعد -نر-روز-یکشنبه-چهارم-خوردن

زهره-سرد وتر-سعدخرد-ماده-شب-جمعه-پنجم-جماع

عطارد-سردوخشک-ذاتاً سعد -نر-شب وروز-چهارشنبه-ششم-سخن

قمر-سرد وتر-وابسته -ماده-شب-دوشنبه-هفتم-آب خوردن

 

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

 

 

 

شکل و...ستارگان

ستاره-شکل-جنس-بو وطعم-رنگ-گدازنده وگوهر-دلالت مطلق

زحل-کوتاه و خشک و سخت وسنگین-کوه های خشک-ناخوشی وسکوکی وگندگی وترشی مکروه-سیاه و سربی و سیاه متمایل به زردی-سرب-سرد ترین و سخت ترین و گنده ترین و پلیدترین چیزها

مشتری-معتدل و ستبر وقوام و ساده-زمینهای نرم-شیرینی وترشی وخوشی-گردناک و سپیدآمیخته به زردی و تابندگی-ارزیر وقلع و روی و برنج و الماس -میانه ترین و معتدل ترین و خوبترین و خوشترین

مریخ-دراز وخشک و درشت-زمینهای ویران و سنگریزه-تلخی-سرخی تاریک-آهن ومس-گرم ترین و درشت ترین وتیزترین وسرخترین

آفتاب-گرد و متخلخل و تهی و گداخته-کوههای با معدن-تیزی-روشنایی وزردی و سرخ فامی-یاقوت و بیجاده و سنگهای قیمتی-نبیلترین و نیک ترین و شریفترین و مشهورترین وکریمترین

زهره-چهار گوش و رنگین ونرم-زمین های تر-چربی وخوشمزگی-سپیدی پاک و گندم گونی وسبزی-مروارید و زبرجد وجزع -پاکیزه ترین وبانعمت ترین و بامزه ترین وخوشترین ونرم ترین و شیرین ترین

عطارد-مرکب -ریگ ها-دوطعم مرکب-آمیخته ومرکب-فیروزه و برنج و مرجان وبسد-میانه و مرکب و مشترک

قمر-سطبر وتر و کثیف وسبک-انواع دشت وزمین-شوری و ترشی اندک وبیمزگی-کبود و سپیدی ناخالص و روشنایی کم-مروارید وبلور و انگشترها-سپیدترین وکثیف ترین وسبک ترین وتر ترین

 نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

روزها چگونه بخش شد میان ستارگان.

چون یکشنبه اول روزهای هفته است ازنخستین ساعت او آغاز کردند و آن کوکب را دادند که سبب بودن روز و شب و ساعاتشان است. و آن آفتاب است. دوم ساعت آن کوکب راکه پس از او باشد اندر ترتیب فلک ها و آن زهره است. و سوم عطارد. وچهارم قمر. وپنجم زحل. وششم مشتری. وهفتم مریخ و هشتم آفتاب و به همین ترتیب. و نخستین ساعت دوشنبه نوبت به قمر می رسد و.... آنگاه هر روزی آن کوکب رادادندکه نخستین ساعت از وی او را است.

دلالت هرکوکبی همیشه برحال خویش ماند یابگردد.

نه که همی گردد به بودنش اندر برج ها و با ستارگانِ سیاره و ثابته و به نگرش ایشان و به نهاداو از آفتاب و شعاعش و دوری و نزدیکی به زمین.

چون زحل که به برآمدن از زمین خشک بود و به فرود آمدن، تر. وهرحالی که ستاره برآن دلالت کند ، حاصل شدنش بردولون بود. یکی سعادت و دیگری شقاوت و بدبختی. مثلاً چون زحل که دلیل بود برکارهای زمین؛ پس اگر در او شرط های قوت و نیکی یافته آید، آن دهقانی بود و برآن خوشی و نعمت یابد. واگر خلاف قوت و نیکی بود کار زمین از کشاورزی و مزدوری بود به رنج و با بدبختی و بیفایده.

 

دلالت کواکب بر سویهای جهان چگونه است.

زحل: مشرق

مریخ: مغرب

زهره: جنوب

مشتری: شمال

ولکن هندوان را شکلی هست هشت سو به نام راس؛

شمس: مشرق

مشتری: جنوب

مریخ: جنوب شرقی

قمر: جنوب غربی

زحل: شمال غربی

زهره: شمال شرقی

 

ج: ترکیب ستاره  با برج

دوستی ودشمنی ستارگان با توجه به برج مربوطه

آنچه در جدول ۱۳ آمد، آن دوستی و دشمنی است که در اصل دارند. آنگاه به هر وقتی همی گردد. زیرا چون کوکبی اندر برج دهم و یازدهم و دوازدهم و دوم و سوم و چهارم دیگر کوکب افتد؛ اگر دوست بود دوستی او پاکیزه شود. اگر میانجی بود دوست گردد. واگر دشمن بود میانجی شود. مثلاً اگر ستاره زهره در برج عقرب افتد و مریخ در برج حوت، زهره و مریخ که میانجی اند، با یکدیگر دوست گردند.

و چون به باقی خانه ها بود؛ ار دشمن بود دشمنی افزاید. اگر میانجی بود دشمن شود. و اگر دوست بود میانجی شود. مثلاً اگر ستاره زهره در برج عقرب افتد و مریخ در برج حمل، زهره و مریخ که میانجی اند، با یکدیگر دشمن گردند.

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

فصل سوم – بهرهای ستارگان اندر بروج

 

خانه های ستارگان:

ستارگان را به رفتن دو حال است. یکی رجوع و دیگر استقامت، هر یکی را خانه ای داده شده در نیمه آفتاب و خانه دیگر اندر نیمه ماه. و هر کوکبی را یکی از دو خانه او موافق تر است. و گویند که اندر او شادمانه بود از بهر هم طبعی یا ساختگی به نری و مادگی. اما شمس و قمر را جز یکی خانه نیست. ولی دیگر ستارگان چون دو خانه دارند؛ سنبله مر عطارد را موافق تر است از جوزا. ثور مر زهره را و حمل مر مریخ را. وقوس مشتری را و دلو زحل را.

 

سرطان-خانه قمر...خانه شمس-اسد

جوزا-هردو خانه عطارد-سنبله

ثور-هردو خانه زهره-میزان

حمل-هردو خانه مریخ-عقرب

حوت-هردو خانه مشتری-قوس

دلو-هردو خانه زحل-جدی

 

وبال ستارگان:

هر برجی که برابر خانه ستاره بود وبالش بود.

سرطان-وبال زحل-اسد

جوزا-وبال مشتری-سنبله

ثور-وبال مریخ-میزان

حمل-وبال زهره -عقرب

حوت-وبال عطارد-قوس

دلو-وبال شمس... وبال قمر -جدی

هر برجی که برابر خانه ستاره بود وبالش بود.

 

شرف و هبوط ستارگان:

برجی که نشستگاه ستاره بود. مانند نشستگاه و جایگاه عزت ملوک. و اندر این برج ها نامدار و بلند گردند. و اندر این برج ها درجات است که شرف بدان منسوب است. هبوط ستاره اندر آن برج بود که برابر شرف اوست. با همان درجه شرف. و به هبوط اندر ستاره تباهی بود و فو ماندگی.

 شرف ستارگان

زحل

مشتری

مریخ

میزان

کا

سرطان

یه

جدی

کح

شمس

زهره

عطارد

حمل

یط

حوت

کز

سنبله

یه

قمر

راس

ذنب

ثور

ج

جوزا

ج

قوس

ج

 

نقل از: نجوم و برجها ابوریحان بیرونی

 

ارباب مثلثات

ارباب مثلثات کدامند:

هرمثلث را به روز خداوندی است و به شب خداوندی دیگر و سوم همباز ایشان هم به شب و هم به روز:

·        خداوند مثلثه آتشی(حمل، اسد،قوس) به روز آفتاب است و به شب مشتری. و همباز ایشان، زحل.

·        خداوند مثلثه آبی(سرطان،عقرب،حوت) به روز زهره است و به شب مریخ. و همباز ایشان، قمر.

·        خداوند مثلثه بادی(جوزا،میزان،دلو)  به روز زحل است و به شب عطارد. و همباز ایشان، مشتری.

·        خداوند مثلثه خاکی(ثور،سنبله،جدی) به روز زهره است و به شب قمر. و همباز ایشان، مریخ.

 

 

 

علم حروف,ابجد,ستارگان,نجوم,علوم خفیه,آموزش علوم غریبه ,صامتعلیشاه,

,جمل,چشم زخم , چشم زخم , چشم زدن , چشم خوردن , دعاوتعویذ , دعا , دعانویس , دعانویسی , رقیه , تعاویذ , دعای چشم زخم , نوشتن دعا , طلسم ,  طلاسم ,